تو ذهنم میتونم لمست کنم_
جاریم تو خودم_
مثل خواب میمونه_
بخاطر میارم_
بخشی از خودم اونجاست_
یا قراره باشه_
جایی نمونده که ننوشته باشمت_
از همین لحظه ها بخاطرم برمیگردی_
یه شب وقتی از خیابون رد میشم میبینمت!
بعد همه چی همونطور که قبلش بود ادامه پیدا میکنه_
میرم با جاده ها.
وقتی سیب از درخت افتاد رو سَرَم خواب بودم_
دیدمت که داری رَد میشدی_
ازت سیگار خواستم_
وای نسادیُ رفتی.
ریختنِ مهره های خواب آلوده
تطبیق_خوابِ واقعی_
با فشار میاد بالا
ها ,تو ,خواب ,درخت ,جاده ,افتاد ,جاده ها ,با جاده ,میرم با ,ها وقتی ,وقتی سیب
درباره این سایت